روی تخته سیاه جهان با گچ نور بنویس....

دل نوشت های یک کلاس اوّلی

روی تخته سیاه جهان با گچ نور بنویس....

دل نوشت های یک کلاس اوّلی

تمام اتفاقات ریز و درشت این خانه، واقعی است. همین!

  • ۱
  • ۰


تصوّر کن صبح ی روز تعطیل مث همین امروز با صدای گریه ی خودت از خواب بیدار بشی و کم کم گریه ت ب هق هق تبدیل بشه. بعد فکر کنی ک چه خوابی دیدی ک تو رو اینجور از خواب بیدار کرده و تَهِش برسی ب اینکه  تو مدرسه سرِِ ی موضوع ک ب نظرِ تو صلاح بچه های کلاسته و ب نظرِ شخصِ مقابلت خانم الف ضروری نیست بغض کردی و بعد ک ازش جدا شدی بغضت ترکیده و شده اشک و از گونه هات جاری شده و همینا تو رو از خواب بیدار کرده!

حالا از صبح نشستی و ب این فکر می کنی ک اگه فردا موضوع مورد بحثو با خانم الف مطرح کنی و اون مخالفت کنه چکار می کنی؟

بغض می کنی و بعد اشک و بعد هق هق یا اینکه جلوش می ایستی و قانعش می کنی هر چند تجربه نشون بده این از محالاته!

گچ نوشت: کاش دایره ی صبوری معلم ها محدود می شد ب ارتباطشون با بچه ها و نهایتا خونواده ها شون، نه بعضی های دیگر!

  • ۹۳/۰۹/۲۸
  • سمانه عصّاریان

نظرات (۲)

خدا راشکر

خوابم ب واقعیت نپیوست!

  • بهمن علی بخشی
  • سلام و خداقوت ...
    گممنون از حضورتون
    منم تقریبا پریشب از خواب پریدم و تا حدود یه ربع خوابم نبرد .
    امام هرچقدر فکر کردم متوجه نشدم چرا از خواب پریدم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی